کد مطلب:36666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114
اللهم ارزق محمدا و آل محمد الكفاف[1]. زمانی كه ما معنای رزق و مقدر بودن آن را فهمیدیم، می فهمیم كه از خدا چه بخواهیم و برای فزونی كدام رزق دعا كنیم. و زمانی كه می گوییم: «خدایا به ما حسن خلق بده»، می دانیم كه بالاترین رزق و بهترین تنعم را از او خواسته ایم. مولوی، با كمال موشكافی و نكته یابی، این مسئله را دریافته بود كه می گفت: زاغ سرگین خوار نباید از خدا [صفحه 201] طول عمر طلب كند. چرا كه آن را هم باز به سرگین خواری خواهد گذراند. او باید رهایی از زاغی را طلب كند، یعنی تبدیل وجود و رها شدن از نجاست خواری را. این است رزق لازم و پربركت برای او: كاغ كاغ و نعره ی زاع سیاه گر نه گه خوار است آن گنده دهان هر كه روزی شاهد و خوشرو بود (مثنوی، دفتر پنجم، ابیات 779 و 766) سخن خود را در اینجا به پایان می بریم و از خداوند می طلبیم كه رزق ما به نیكی افزونتر كند و عمر ما را در طاعت و خدمت خود كه بهترین رزق و نعمت است، سپری سازد و به ما توفیق مجاهدت با نفس و شفقت بر خلق عنایت بفرماید. و السلام علیكم و رحمه الله و بركاته [صفحه 203]
اگر معنای رزق را خوب بفهمیم در این دنیا راحت زندگی خواهیم كرد. معنای قناعت هم یعنی همین كه ما به كفاف خود قانع باشیم، «كفاف» از ریشه ی «كف» است، یعنی آنچه حاجت آدمی را برمی آورد و مانع درخواست و تمنا از غیر می گردد. در روایات داریم كه پیامبر (ص) در مقام دعا می فرمودند:
دائما باشد به دنیا عمرخواه
گویدی كز خوی زاغم وارهان
گر سیه گردد تدارك جو بود
صفحه 201، 203.